مرضیه بختیاری؛ غلامحسین حسینی نیا
دوره 2، شماره 3 ، آذر 1402، صفحه 1-16
چکیده
هدف: خودکارآمدی قضاوتی شخصی است که از چگونگی انجام کارها و مسئولیت ها در فرد حاصل میشود و بر همه زمینههای تلاش انسان اثر میگذارد و از طریق باورهای فرد در مورد قدرت خود؛ بر قدرت انتخاب، اثرگذاری و تاب آوری در مواجهه با چالش ها و تصمیمها موثر است. مربیان کسب وکار افرادی هستند که در طول زندگی شغلی خود، تاثیر شگرف بر زندگی حرفهای ...
بیشتر
هدف: خودکارآمدی قضاوتی شخصی است که از چگونگی انجام کارها و مسئولیت ها در فرد حاصل میشود و بر همه زمینههای تلاش انسان اثر میگذارد و از طریق باورهای فرد در مورد قدرت خود؛ بر قدرت انتخاب، اثرگذاری و تاب آوری در مواجهه با چالش ها و تصمیمها موثر است. مربیان کسب وکار افرادی هستند که در طول زندگی شغلی خود، تاثیر شگرف بر زندگی حرفهای افراد جامعه دارند، بر این اساس خودکارآمدی این قشر میتواند زندگی شغلی تعداد قابل توجهی از افراد جامعه را تغییر دهد.روش: در این پژوهش ابعاد خودکارآمدی مربیان کسبوکار با روش پژوهش کیفی از نوع پدیدار شناسی مورد مطالعه قرار گرفته است و جهت انجام تحقیق از مشارکت10 با ابزار نیمه ساختاریافته استفاده شده است .جهت تحلیل داده ابتدا تم ها مشخص شدند و در خوشه های اولیه قرار گرفتند، خوشههای اولیه مورد بررسی بیشتر قرار گرفته و مواردی از آن با یکدیگر ادغام شدند، تعدادی از تمها از یک خوشه به خوشه دیگر انتقال یافتند، تعدادی از تمها نیز که با یکدیگر مترادف بودند، حذف شدند. برای تمهای نزدیک به هم زیرخوشههایی تشکیل شد و تمها و خوشه های نهایی تشکیل شد. جهت اعتباربخشی به نتایج تحقیق برای روایی پژوهش از روش «بازبینی توسط همکار» و برای پایایی پژوهش از روش«توافق بین دوکدگذار» استفاده شده است و اصلاحات نهایی و تجزیه و تحلیل روی تم انجام شد.یافتهها: بر اساس نتایج تحقیق مشخص شد؛ ابعاد خود کارآمدی مربیان کسب وکار با در نظر گرفتن تغییرات آینده بازار کار؛ مشتمل بر «تفکر، پژوهش و دانش محوری؛ تفکر نوآورانه،کارآفرینی، فناوری؛ مربیگری مغز؛ تفکر سیستمی؛ سواد سیاسی و تفکر انتقادی؛ سواد دیجیتالی و سواد رسانه؛ سواد آمایشی؛ سواد زیست محیطی و مسولیت اجتماعی؛ نظم و مدیریت زمان ؛ شناخت ویژگی های شخصیتی،جنسیتی و زبان بدن» می باشد.نتیجهگیری: این پژوهش بینشهای ارزشمندی جهت توانمند سازی و مهارت افزایی مربیان کسبوکار ایجاد مینماید.
حدیث پورجمشیدی؛ بیژن رضایی؛ نادر نادری
دوره 2، شماره 3 ، آذر 1402، صفحه 17-28
چکیده
هدف: مربیگری کسبوکار فرآیندی توسعهدهنده است که در آن یک مربی با صاحبان کسب وکار برای بهبود در عملکرد بهتر و موفقیت در کسب و کارشان همکاری میکند که بیشتر بر نیازها و اهداف کسب وکار تمرکز میکند تا رویکردها و استراتژیهای مناسبی را برای دستیابی به اهدافشان تعیین کنند، در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفههای اثرگذار و ...
بیشتر
هدف: مربیگری کسبوکار فرآیندی توسعهدهنده است که در آن یک مربی با صاحبان کسب وکار برای بهبود در عملکرد بهتر و موفقیت در کسب و کارشان همکاری میکند که بیشتر بر نیازها و اهداف کسب وکار تمرکز میکند تا رویکردها و استراتژیهای مناسبی را برای دستیابی به اهدافشان تعیین کنند، در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفههای اثرگذار و میزان اثر آنها در پیشبرد توسعه مربیگری کسب وکارها انجام شد.روش: پژوهش حاضر در زمره تحقیقات توسعهای- کاربردی قرار دارد که با رویکرد کیفی-کمی انجام شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل 20 مربی کسب وکار عضو سایت چپتر (نماینده فدراسیون کوچینگ در ایران) بود که دارای مدرک بینالمللی مربیگری بودند و در بخش کمی شامل فعالان عرصه مربیگری بود که طبق آمار وزارت صمت به ارائه خدمات مربیگری میپردازند ( 394 نفر) که نمونهای به حجم200 نفر از آنان بهصورت هدفمند در دسترس در نظر گرفته شد.یافتهها: نتایج پژوهش شامل شناسایی 35 کدباز از مصاحبهها در بخش کیفی بود که در قالب پرسشنامه بین جامعه کمی توزیع گردید و نتایج حاکی از آن است که متغیرهای ارزش آفرینی، ارتقا فرهنگ مربیگری، تبلیغات هدفمند به همراه ارتقا سطح مهارتهای عمومی دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیمی بر توسعه مربیگری میباشند و متغیرهای تقویت منافع متقابل مربی و مراجع، تعامل و یکدستی علم و تجربه در بازار مربیگری، ذهنیت سازی مثبت به همراه تعهد به یادگیری بر توسعه مربیگری اثر غیرمستقیم دارند.نتیجه گیری: با توجه به اینکه متغیرهای ارزشآفرینی (23/0= Beta) و تعامل و یکدستی علم و تجربه (20/0= Beta) به ترتیب بیشترین میزان اثر را داشتند. میتوان گفت که ارزشهای مربیگری در حقیقت فعالیتهای خلاقانهای است که در زمینه کشف توانایی، انگیزش و توسعه انجام میدهند و امروزه عدم توجه به نقش ترکیبی علم و تجربه در بالندگی و ارتقاء مهارتها و پویایی و چابکی بهنحو قابل توجهی کسب وکارها را دچار فرسودگی میکند.
امیرعلی شیخوند؛ علی داوری
دوره 2، شماره 3 ، آذر 1402، صفحه 29-48
چکیده
هدف: هدف اصلی این مقاله بررسی میزان تاثیر بازاریابی در رسانههای اجتماعی بر قصد خرید کاربران با نقش میانجیگری حمایت از مشتری و درگیرسازی مشتری بوده است.روش: تحقیق حاضر کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است و با رویکرد کمیصورت پذیرفته. جامعه آماری پژوهش حاضر دنبالکنندگان صفحات شرکتهای تبلیغاتی منتخب در شبکههای اجتماعی (اینستاگرام) ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی این مقاله بررسی میزان تاثیر بازاریابی در رسانههای اجتماعی بر قصد خرید کاربران با نقش میانجیگری حمایت از مشتری و درگیرسازی مشتری بوده است.روش: تحقیق حاضر کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است و با رویکرد کمیصورت پذیرفته. جامعه آماری پژوهش حاضر دنبالکنندگان صفحات شرکتهای تبلیغاتی منتخب در شبکههای اجتماعی (اینستاگرام) هستند، که 54 نفر از آنها بهعنوان نمونه جهت پاسخگویی به سوالات تحقیق انتخاب شدهاند. جامعه آماری این مقاله شامل دنبالکنندگان صفحات شرکتهای تبلیغاتی منتخب در شبکههای اجتماعی (اینستاگرام) میباشند. بطوریکه اعضای نمونه بر اساس مشاهده تبلیغات ارائه شده در صفحه شرکت، اقدام به ارزیابی تبلیغات مذکور و ارائه نظرات خود در خصوص میزان درگیرسازی با تبلیغ، حمایت از برند تبلیغ شده و قصد خرید محصول از برند تبلیغ شده مینمایند. با توجه به اهمیت مقوله تبلیغات و تعامل با مشتریان در فضای آنلاین موجب گردید تا این تحقیق به تببین پیامدهای ناشی از تبلیغات در فضای دیجیتال با تمرکز بر درگیرسازی مشتری با برند، حمایت مشتری از برند و قصد خرید بپردازد.نتیجهگیری: با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، روشهای سنتی کسب و کار جوابگوی نیازهای مدرن نیستند و نیاز به روشهای جدید داریم. رسانههای اجتماعی به عنوان ابزاری کلیدی برای تعامل سازمانها با مشتریان و اجرای استراتژیهای بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرند. استفاده گسترده از رسانههای اجتماعی و محتواهای منتشر شده در آنها، نشان میدهد که کاربران در هر زمان و مکانی میتوانند از این رسانهها استفاده کنند. تبلیغات آنلاین یا تبلیغات دیجیتال به عنوان یکی از کارکردهای اصلی رسانههای اجتماعی شناخته شده است و تأثیر قابل توجهی بر رفتار مصرفی و خرید مشتریان دارد. توجه به تبلیغات و تعامل با مشتریان در فضای آنلاین باعث شده است که این تحقیق بر اثرات تبلیغات دیجیتال بر درگیرسازی مشتریان با برند، حمایت مشتریان از برند و قصد خرید تمرکز کند.
نوآوری و نوآوری باز
ابوالقاسم عربیون؛ علی مبینی دهکردی؛ الهه حسینی؛ میثم عظیمیان
دوره 2، شماره 3 ، آذر 1402، صفحه 49-67
چکیده
هدف: هدف از انجام مطالعه حاضر، طراحی مدل چابکسازی نوآوری در مدل کسبوکار با تمرکز بر تجربه مشتری در کسبوکارهای نوپا شهر تهران است روش: پژوهش حاضر از لحاظ نوع دادهها از دسته پژوهشهای کیفی است که از روش تحلیل مضمون برای تحلیل دادهها استفاده گردیده شده است. به منظور گردآوری دادههای پژوهش از ابزار مصاحبههای نیمه ساختار ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام مطالعه حاضر، طراحی مدل چابکسازی نوآوری در مدل کسبوکار با تمرکز بر تجربه مشتری در کسبوکارهای نوپا شهر تهران است روش: پژوهش حاضر از لحاظ نوع دادهها از دسته پژوهشهای کیفی است که از روش تحلیل مضمون برای تحلیل دادهها استفاده گردیده شده است. به منظور گردآوری دادههای پژوهش از ابزار مصاحبههای نیمه ساختار یافته استفاده شده است. پژوهش در بهار 1402 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید فعال در حوزه کارآفرینی و نوآوری و مدیران کسبوکارهای نوپا با حداقل 3 سال سابقه کار میباشد.یافتهها: یافتهها منجر به شناسایی 8 مولفه از جمله مشتری مداری، نوآوری در محصول، چابکی در خدمات، استقبال از تغییر، عوامل بازار، عوامل سازمانی و مدیریتی، چابک سازی نوآوری و غنیسازی تجربه مشتری معرفی شدهاند. همچنین نتیجه گرفته شد که کسبوکارهایی که قادر به غلبه بر چالشها هستند و بر تجربه مشتری تاکید دارند و آن را به طور مؤثر پیادهسازی میکنند، در موقعیت مناسبی از جمله بهبود رضایت مشتری، افزایش کارایی و افزایش سودآوری بهره میبرند.نتیجهگیری: نتایج نشان داد توجه به تجربه مشتری میتواند کمک بسیار زیادی به کسبوکارها در رقابتهای شدید کند و باعث پیشروی کسبوکارها شود؛ اما مهم است که اجرای موفقیتآمیز این رویکرد مستلزم درک قوی از فرصتها و چالشهای پیادهسازی آن و توانایی تجزیهوتحلیل و استفاده مؤثر از دادههای مشتری است.
آموزش کارآفرینی
ابراهیم علی آبادی؛ محمد عزیزی
دوره 2، شماره 3 ، آذر 1402، صفحه 68-88
چکیده
هدف: خطمشیگذاران اغلب امکان آموزش و تربیت کارآفرینی را به عنوان مکانیسم کارآمد برای افزایش فعالیت کارآفرینی در نظر میگیرند. این پژوهش با هدف تبیین الگوی اثربخشی خطمشیهای کارآفرینی در نهادهای آموزشی کشور انجام شده است.
روش: پژوهش کیفی حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نوع روش استفادهشده در این پژوهش با توجه به ماهیت ...
بیشتر
هدف: خطمشیگذاران اغلب امکان آموزش و تربیت کارآفرینی را به عنوان مکانیسم کارآمد برای افزایش فعالیت کارآفرینی در نظر میگیرند. این پژوهش با هدف تبیین الگوی اثربخشی خطمشیهای کارآفرینی در نهادهای آموزشی کشور انجام شده است.
روش: پژوهش کیفی حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نوع روش استفادهشده در این پژوهش با توجه به ماهیت اکتشافی تحقیق، نظریه داده بنیاد است. مبنای اصلی جمعآوری اطلاعات، انجام مصاحبههای عمیق با 10 نفر از خبرگان حوزه کارآفرینی تا دستیابی به اشباع نظری بوده است.
یافتهها: پس از جمعآوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبهها، طی مراحل سهگانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تهیه و تدوین گردید و در نهایت الگوی نهایی پژوهش با 6 مقوله کلی، 7 مقوله فرعی و 26 مفهوم اصلی بهدستآمده است.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مقوله مستندات شامل سند ملی کارآفرینی، اسناد بالادستی و تدوین خطمشی عوامل اصلی خطمشیهای کارآفرینی در نهادهای آموزشی کشور است که بایستی مورد توجه قرار گیرد و پیامدهای آن پرورش جوانان کارآفرین، کاهش نرخ بیکاری و شکلگیری و توسعه سازمان کارآفرین خواهد بود.
مهدی کبیری نائینی؛ زینب الهی؛ ابوالفضل مقیمی اسفندابادی
دوره 2، شماره 3 ، آذر 1402، صفحه 89-101
چکیده
هدف: مشخصه دنیای امروز تغییرات سریع در انتظارات مشتریان، فناوریها و روشهای کاری، میباشد. جهت انطباق با این تغییرات، سازمانها ناچارند ساختارها و رویکردهای محرک خلاقیت را طرحریزی و اجرا کنند. مدیریت دانش با شناسایی، گردآوری، ذخیره و اشتراک دانشها بستری را برای بهبود عملکرد سازمان فراهم میکند. یکی از حوزههایی ...
بیشتر
هدف: مشخصه دنیای امروز تغییرات سریع در انتظارات مشتریان، فناوریها و روشهای کاری، میباشد. جهت انطباق با این تغییرات، سازمانها ناچارند ساختارها و رویکردهای محرک خلاقیت را طرحریزی و اجرا کنند. مدیریت دانش با شناسایی، گردآوری، ذخیره و اشتراک دانشها بستری را برای بهبود عملکرد سازمان فراهم میکند. یکی از حوزههایی که میتواند تحت تاثیر مدیریت دانش ارتقاء یابد، خلاقیت و کارآفرینی سازمانی است. رهبری توانمند میتواند با هدایت و انگیزش، نیروهای سازمان را به سمت هدف همسو نماید. بنابراین تحقیق حاضر بهدنبال بررسی تاثیر مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی رهبری در شعب بانک صادرات هرمزگان است.روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی از نظر شیوه گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ زمانی، مقطعی میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کارمندان شعب بانک صادرات هرمزگان میباشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 184 نفر محاسبه و به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه مدیریت دانش (چن و هوانگ، 2009)، کارآفرینی سازمانی (براون و همکاران، 2001) و رهبری (باس و آلیو، 2000) استفاده گردید. ضریب آلفای کرونباخ متغیرهای مدیریت دانش، رهبری و کارآفرینی سازمانی، به ترتیب 0.768، 0.701، 0.796 بدست آمد و روایی محتوایی آنها با استفاده از نظر خبرگان تأیید شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی و رهبری تاثیر مثبت و معناداری دارد. بعلاوه اثر مثبت رهبری بر کارآفرینی سازمانی و نقش میانجی رهبری مورد تایید قرار گرفت.نتیجهگیری: زیر متغیرهای خلق دانش و ذخیره دانش دارای بیشترین بار عاملی هستند که در رابطه با خلق دانش نشان میدهد که برای پیادهسازی موفق مدیریت دانش توجه به شناسایی و خلق دانش لازم و ضروری است. در مورد رهبری عدم مداخلهگر نتایج حاصل از تحلیلهای انجام شده به وسیله هر نرمافزار معناداری رابطه بین رهبری عدم مداخله گر و مدیریت دانش را رد میکند. هره بردن از رهبری سازمانی برای رسیدن به اهداف سازمانی تعیین شده و برای تشویق کارکنان به خودکنترلی و نوآوری باعث خلق محیط پویا و دستیابی سازمان به کارآفرینی سازمانی میشود.